فرصتهای جنگی عراق زمانی به پایان رسید که در سپتامبر 1981، ایران با حملات متقابل به موفقیتهای اولیه این کشور پایان داد و محاصره آبادان را درهم شکست. پیشرویهای ایران، عراق را وادار کرد تا در ژوئن 1982، از قلمروی ایران عقب نشینی کند. در این هنگام، عراق تقاضای آتش بس کرد، اما ایران به دلیل حضور ارتش عراق در بخشهای عمدهای از خاک این کشور هم چنان بر خواستههای خود مبنی بر پایان دادن به رژیم صدام حسین و جبران خسارتهای وارده پا فشاری مینمود.
هر چند در آغاز جنگ، ایران نشان داد که تنها، برای دفاع از خود میجنگد، اما به زودی درصدد برآمد تا با تنبیه متجاوز، حقوق حقه خویش را بدست آورد؛ بنابراین، در اواسط جولای 1982، از مرزها گذشت و به خاک عراق وارد شد. از این به بعد، ایران سیاستی را دنبال کرد که هدف آن تسلیم بدون قید و شرط عراق بدون معامله با رژیم صدام حسین بود. با این حال، ایران در بعضی از مواقع میخواست مذاکراتی را از موضع قدرت انجام دهد، به ویژه پس از فتح فاو در فوریه 1986 (تا این که آن را در آوریل 1988 مجددا از دست داد)، که رژیم [امام] خمینی (ره) در صدد بود متجاوز را تنبیه کند.
از سوی دیگر، عراق بعد از این که ناگزیر شد تا موضع دفاعی را اتخاذ کند، درصدد گسترش جنگ برآمد و برای تحمیل آتش بس به ابر قدرتها فشار آورد. در اوایل سال 1984، عراق نفتکشهای ایران را هدف حملات هوایی قرار داد و در مقابل، ایران نیز با حمله به نفتکشهای کشورهای عربی ساحل خلیج فارس به عراق پاسخ داد. به همان اندازه که پای ابر قدرتها برای حمایت از کشتیرانی بیطرف به خلیج فارس کشیده میشد، فشار بینالمللی برای یافتن راه حلی دیپلماتیک نیز تشدید میگردید.

در 20 جولای 1987، درست قبل از حرکت امریکا برای اسکورت نفتکشهای مجددا پرچم گذاری شده کویت، شورای امنیت قطعنامه 598 را تصویب کرد. بلافاصله بعد از تصویب قرارداد، عراق اعلام کرد، در صورتی که ایران قطعنامه آتش بس را قبول کند، عراق نیز آن را خواهد پذیرفت. به هر حال، ایران اعلام کرد تا زمانی که کمیسیونی برای تعیین متجاوز تشکیل نشود، از قبول قطعنامه خودداری خواهد کرد. جنگ خلیج فارس با تعهد فزاینده بین المللی برای عملیات پرچمگذاری و مین روبی پیچیدهتر شد. بعد از نیمه سال 1987، حضور بین المللی گسترده در خلیج فارس کم کم به برخورد نظامی میان نیروی ایران و نیروی دریایی امریکا انجامید.
در فوریه 1988، جنگ شهرها شاهد اصابت 190 فروند موشک عراقی به تهران بود، در حالی که ایران به دلیل فقدان موشک کافی نمیتوانست در این سطح، با عراق مقابله به مثل کند. در مارس 1988، موشکباران تهران و حمله شیمیایی عراق به حلبچه که به طور مستقیم از تلویزیون ایران پخش شد، روحیه مردم را تضعیف کرد. هنگامی که در 17 آوریل 1988، عراق فاو را پس گرفت و ماشین نظامی هجومی خود را به سلاحهای شیمیایی تجهیز کرد، معلوم شد که ایران در موضع ضعف قرار داد.
در 18 جولای 1988، ایران با پی گیری همه جانبه اقدامات دیپلماتیک قطعنامه 598 را پذیرفت. این امر در 8 اوت به پذیرش آتش بس از سوی دو طرف انجامید و در 20 اوت 1988، لازم الاجرا شد. هنگامی که در 25 اوت، مذاکرات مستقیم آغاز گردید، عراق طرف برتر میدان نبرد بود و بعد از اعلام تاریخ برقراری آتش بس نیز به پیشروی خود علیه ایران ادامه داد و تلاش کرد تا با به اسارت گرفتن تعداد بیشتری از نیروهای ایرانی تا حد امکان موقعیت خود را در مذاکرات مربوط به مبادله اسیران، تقویت کند. همچنین، علی رغم این که به روشنی لزوم عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده، پیشبینی شده بود، قسمتهای زیادی از ایران را تصرف کرد. بنابر گزارش، یک روز قبل از این که مذاکرات مستقیم آغاز شود، عراق در حمله به شورشیان شمال به طور مؤثر، از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد و به موازات مرز، جایی که آن را منطقه آزاد شده مینامند حرکت و طبق گزارشی، حدود هزار روستا را ویران کرد. در نتیجه، بیش از صد هزار نفر آواره به سوی ترکیه و ایران سرازیر شدند.
منبع: کتاب ایران، عراق و مذاکرات آتش بس
نظرات شما عزیزان:
|